انقلاب ما که یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های دوران انقلاب‌ها ارزیابی شده و چشم دنیا را متوجه کرد و درباره‌ی آن قلم‌های زیادی زده شد، به‌عنوان یک انفجار عظیم در دنیا تلقّی شد. و همه دانستند که این انفجار عظیم بر پایه‌ی اسلام بود. ناگهان تمام رشته‌های دویست ساله‌ی استکبار علیه اسلام را پنبه کرد.

آنهایی که می‌گفتند روزگارِ دین به سر آمده، دیدند که دین، یک ملت را به حرکت درآورد و یک دژ استوار استکبار را این‌جور با خاک یکسان کرد، یک نظام انقلابی را با این شجاعت و با این اقتدار و جرأت بر سرِ کار آورد و یک موج عظیم در دنیای اسلام بلکه در دنیای غیراسلامی از جهان سوم و مستضعفین به‌وجود آورد. معلوم شد که نه! روزگار دین به سر نیامده! دین هنوز قوی‌ترین عامل برای حرکت دادن انسان‌ها است. این را انقلاب اسلامی ایران عملاً ثابت کرد.

آن‌کسانی‌که در دنیا و در جوامع اسلامی، از مسلمان بودن خودشان سربلند و سرافراز نبودند، احساس سرافرازی کردند. آن‌کسانی‌که خجالت می‌کشیدند بگویند ما مسلمانیم، احساس کردند و افتخار می‌کنند که بگویند ما مسلمانیم. آن‌کسانی‌که در مجامع عمومی خجالت می‌کشیدند نماز روزانه‌ی خودشان را بگزارند، افتخار کردند به اینکه نمازگزار و بنده‌ی خدا و مسلِم هستند. چون

انقلاب اسلامی، مسلمانی را از برابر بودن با ضعف و سستی و ستم‌پذیری به روح شهامت بشری، روح اقتدار انسانی، و ظلم‌ستیزی تبدیل کرد.

اگر انقلاب اسلامی هیچ کار دیگری جز همین کار نکرده باشد که نشان داد اسلام می‌تواند سربازگیری کند، اسلام می‌تواند انسان‌ها را به زندگی برتر تشویق کند و می‌تواند یک نظامی بر مبنای اسلام به‌وجود بیاورد، همین کافی است. اگر هیچ کار دیگری نکرده بود، این هنر بزرگی است که فقط از یک انقلاب بر می‌آید و انقلاب اسلامی این هنر را داشت. بنابراین من احساس می‌کنم که

انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام، یک نیاز بود برای مسلمین، سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت